۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست» ثبت شده است

سال 1394

هر سال مثل نمایش نامه ای می مونه که ما آن رو نوشته و اجرا و کارگردانی کرده ایم ، نمیشه بگی سال خوب یا بدی بود ، چون به هر حال هر اثری نقاط ضعف و قوت متفاوتی داره، اما برای من یک آشنا سالی بود پر از اتفاقات مهم ، سالی پر از تصمیمات تعیین کننده ، سالی سرشار از حوادث پند آموز و سالی پر از دوستان مهربان.

یک آشنا توی نمایش نامه خودش نقش های متفاوتی رو بازی کرد ، حوادث تکان دهنده ای تجربه می کنه ، با این حال سعی میکنه که تصمیمات درستی بگیره ، هر چند که گاهی اوضاع بر وقف مراد نیست !

اگر بخوام به نقش یک آشنا اشاره کنم و نقاط قوت اونو ببینم می تونم بگم بزرگترین موفقیت یک آشنا در این سال ، داشتن دوستانی صمیمی و عزیزی است که هرچند آنها را ندیده اما از صمیم قلب دوستشون داره. کسانی که مدادم در ذهنم مرورشان میکنم اسم های آشنایی که تداعی کننده احساس خوبی در من هستند. از این پس این واژه ها برایم بسیار شیرین هستند:

  1. شیراز {دو دوست خیلی خوب}
  2. مزرعه { اگه گندم باشه که دیگه چه بهتر}
  3. کلاغ   { مترسکی عاشق که قلبی تبنده تر از انسان ها دارد}
  4. یلدا    { دوستی صمیمی و شبی زیبا }
  5. درخت { دو دوست عزیز}
  6. سرو   { اگه روان باشه که دیگه هیچی :) }
  7. پاتریک { دوسته بابه دیگه :) }
  8. ماهی { هر وقت به ماه نگاه میکنم خاطره دوستی است مهربان }
  9. ماه     { و همان ماهی که چون ماه است }
  10. نقاشی{ هنرمندی چیره دست }
  11. قیر      { همون هنرمند چیره دست }
  12. پلاک    { شماره 7 ام دیگه }
  13. کبوتر    { صداش :) }
  14. داندان  { گل گاو زبان }
  15. خودم   { علم الکترونیک ، خودش می دونه! 2 فروردینم ... }
  16. مثلثات  { دقیقا مثل چهار دیواری ؛ عینک و سیبیل }
  17. سیب   { سقراط ، بعدشم بقراط }
  18. دل      { دو دوست عزیز }
  19. انار      { خوشمزه است }
  20. چنگیز  { حمله به .... }
  21. مهشید O_O

احتمالا این آخرین پست امسال هست ، از همینجا سال خوبی رو براتون آرزو مندم.

۹۴/۱۲/۲۹ ۱۷ نظر ۷
یک آشنا

دوست تر


کسی هست که مرا دوست تر بدارد

من که با خود دشمنم

۹۴/۱۱/۱۹ ۵ نظر ۲
یک آشنا

در مدح یک دوست

دقت کردین ، شدیم آدم هایی که لایک شدن یا بلاک ، شدیم آدم هایی که خونده شدن یا بسته شدیم ، یا آنلاینیم یا آفلاین ، شدیم آدم هایی که دوستای خیلی زیادی داریم ، و همه دوستامون تو جیبمون جا میشن ، هر وقت شاد بودی یا دل تنگ آنلاین میشیم ، و هروقت بی حوصله و خسته به راحتی آفلان میشیم .
دیگه دوستی ها مثل قدیم نیست ، رو در روی هم ، دست تو دست هم ، چشم تو چشم ، حرف بزنیم ، بتونیم حتی منظور حرفمون رو با لحن ، با یه نگاه منتقل کنیم ، الان بیشتر عادت کردیم از شکلک های جور واجور استفاده کنیم ، گاهی فکر میکنم آدما چهره واقعی خودشون رو هم فراموش کردن .
الان تقریبا معتقدم آدم ها توانایی پیدا کردن به دوست خوب رو از دست دادن ، این روزا آدما دوست دارن حرفاشونو بنویسن و لایک بشن تا این که رو در روی یه آدم دیگه بخوان حرفشون رو بزنن. 
اما تو این شرایط دیجیتالی وقتی دوستیی پیدا می کنید که می تونید حرف بزنید ، نگران بشید ، به موضوعات خنده دار بخندید واقعا ، نظر بدید ، همه چیز یه شکل دیگه ای پیدا میکنه ، نگاهتون متفاوت میشه ؛ به یاد می آرد که داشتن یه دوست حقیقی نه مجازی چقدر میتونه آدم رو تغییر بده ، چقدر میتونه روزمرگی های شما رو معنی ببخشه !
اگر همچین شخصی تو زندگی شما وجود داره ، با چنگ و دندون حفظش کنید ، میدونید یه مثل قدیمی هست که میگه : " تا آدم چیزی رو از دست نده قدرشو نمی دونه " .
و اگر همچین کسی رو تو زندگی ندارید ، حتما پیداش کنید
وقتی پیداش کردید ، خواهید فهمید که چقدر تصور شما از دوست تغییر خواهد کرد.
و به یاد داشته باشید 
چقدر این دوست واقعی میتونه زندگی شما رو تغییر بده . پس حفظش کنید.
۹۴/۰۸/۲۸ ۰ نظر ۰
یک آشنا

فلسفه زندگی

تازه چشماش رو باز کرده ، وقتی تو چشماش نگاه میکنم ، هیچ فروغی از زندگی توش نیست ، لباش از خشکی ترک خورده و به سختی نفس می کشه 

انگار که حجم بودنش بر روح خسته اش سنگینی میکنه ، لبخند تلخ که نه ، بی روحی میزنه و میگه این بار هم نشد که بشه

دستاش رو تو دستم میگیرم و میگم ، تا نبود شدن خیلی فاصله هست ، سعی کن به بودن فکر کنی ، بودن کنار آدمایی که دوستت دارن 

لبخند از روی لبش محو میشه و با بهت بهم نگاه میکنه و میگه "آدمایی که دوستم دارن یا آدم هایی که دیگر دوستشون ندارم"

حرفاش تلخه ، ولی به روی خودم نمی آرم حقیقتی رو که باور دارم. سوال میکنه 


- "فلسفه بودن چیست ؟"

میگم خیلی ساده است این که خاطره بسازی و خاطر بشی

- "فلسفه زندگی چیه ؟"

میگم خیلی ساده است ، فلسفه زندگی اینه که تو به آرزوهات برسی


دوباره خنده تلخی میکنه و میگه "دورغ می گی ، پس چرا هنوز اینجام! "

و باور می کنم هیچ چیز سخت تر از این نیست که زندگی رو حق خودت ندانی ، رنج خواهی کشید ، تلخ و زیاد.


۹۴/۰۸/۲۶ ۰ نظر ۱
یک آشنا