فرقی نمی کند ، پوشیده باشی ، یا نه
فرقی نمی کند با دین باشی و یا نه
فرقی نمی کند سر کار باشی یا در باراز
در کوچه باشی یا خیابان ؛
در تاکسی باشی یا مترو ،
وقتی به خانه میرسی ، کم کم حس درد به سراغت می آید ، تازه حس میکنی که زخمی شده ای ، زخمی عمیق و هر روزه که فقط دختر ها ، زن ها ، مادرها آن می فهمند ،
زخمی از جنس نگاه مردان شهر ، پسران شهر ، زخمی از حرف های جوانان شهر ، زخمی از جنس ترمزهای کش دار و جوانان نیکوکار ؛ 

لعنت به این شهر !