این خاطره برمیگرده به سال دوم بیرستان ، اون موقه ها تو شهرستان زندگی می کردیدم (شغل پدر) ، و از اونجایی که قائدتا باید یه شهرستان محروم می بوده باشه خوب به طبع امکانات آموزشی در سطح پایینی بود و البته فکر میکنم همچنان باید باشه ، و مدارس تجهیزات لازم جهت انجام آزمایش های عملی رو نداشتن ، یکی از معدود دانش آموز هایی بودم که به فیزیک علاقه داشتم و از معمولا از کلاس جلوتر بودم و گاهی که آزمایش ساده ای بوده باشه ، وسایل آزمایش رو یا دستی درست میکردم یا از پدر قرض میکردم و سر کلاس می بردم ، که همه بچه ها تجربه این جور آزمایش ها رو داشته باشن ! خوب به خاطر همین کارا بود که بچه ها بهم لقب ... رو داده بودن ("..." منظور انسان وارسته ای است که خبره علم فیزیک هم بوده است) ، و خوب دبیر فیزیک هم ازم بدش نمی آد و گاهی هم ازم فراری بود ، چرا که گاهی آنچنان سوال هایی سختی می پرسیدم {گاها خودم جواش رو می دونستم} که دوست نداشت باهام مواجه بشه.

از قضا زد و یه مسابقه مهارت سنجی عملی توی سطح استانی و کشوری قرار بود که برگذار بشه ، از اونجایی که هیچکس مثال بنده ید طولایی در انجام آزمایش های فیزیک نداشت و خیلی محتمل بود که باعث افتخار مدرسه و خانواده بشم ، من رو به عنوان نماینده مدرسه معرفی کردند. خوب خودمم خیلی بدم نمی نمی ادم که مایه این افتخارات باشم ، پس همین شد که شروع کردم کتاب دستور کار آزمایشگاه فیزیک پدر رو خوندن ، به تمام آزمایشات تا سطح دانشگاه هم تسلط کامل پیدا کرده بودم !!

مرحله استانی برگذار شده و با چند آزمایش ساده اندازه گیری چگالی و ظرفیت گرمایی و کار با چند دستگاه ساده ، رتبه اول شدم ، از این به بعد انگار مساله خیلی مهم تر شده بود و قرار شد که ما رو (سه نفر اول) رو ببرن آزمایشگاه مرکزی و اونجا آزمایش های بیشتری کار کنن ، روز اول که رفتم  ، با خودم گفتم من و این همه خوشبختی محاله ، کلی شوق و ذوق زدگی داشتم ، چه آزمایش هایی که انجام ندادم ، بعد یهو چشمم افتاد به دستگاه واندوگراف . این مولد اصلا یه دستگاه افسانه ای هست ، کارشم اینه که مقدار خیلی زیادی در حد چند صد کیلو ولت بار الکتریکی ایجاد میکنه. یکی از آزمایش های معرف واندگراف سیخ کردن مو هست ، مثل عکس زیر

آزمایش به این صورت هست که شما روی سطح عایقی می ایستید و هنگامی که دستگاه خاموش هست ، دستتون رو روی اون میگذارید و دستگاه رو روشن میکنید ، با روشن شدن دستگاه بدن شما شروع می کند به شارژ شدن (هم پتانسیل شدن با واندوگراف) و از اونجایی که بارهای همنام هم دیگر رو دفع میکنن ، مو ها به حالت سیخ در می آد.

خوب صبح ما زود تر رسیده بودیم و با همکاری یکی از دوستان قصد انجام این آزمایش رو داشتیم ، من دستم رو گذاشته بودم رو واندوگراف و داشتم شارژ میشدم که دبیر محترم سر رسید ، همکار بنده دستگاه رو خاموش کرد و منم  دستم رو برداشتم خوب تو این حالت من حدود چند کیلو ولت پتانسیل الکتریکی داشتم چرا که هنوز رو عایق ایستاده بودم و واندوگراف هم خاموش بود و همه چی در طبیعی ترین حالت خودش قرار داشت. دبیر محترم با دو نفر اول سلام و حال و احوال کرد بعد به سمت من حرکت کرد.

به فاصله چند سانتی متری از من که رسید ؛ تمام بار الکتریکی ذخیره شده در من به صورت جرقه و صاعقه به ایشون منتقل شد و دبیر محترم نقش بر زمین شد و از هوش رفت.

متصدی آزمایشگاه سر رسید که چی شده چرا دبیر غش کرده ، منم مونده بودم گریه کنم یا بخندم ، حسابی ترسیده بودم !!!

و اینگونه بود که لقب دبیر کش هم پیدا کردم ^_^


+ دبیر به هوش اومد ، فقط شکه شده بود

+ من از مسابقات کنار گذاشته شدم و فرصت افتخار آفرینی رو از دست دادم

+ برای حضور مجدد در آزمایشگاه نیاز به اجازه نامه کتبی والدین پیدا کردم :/